پارسیها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمیخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمیخوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل، بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است. » یافتههای پژوهشی نشان میدهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباسها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند تصویر به جا مانده بر روی تخته سنگهای دوره هخامنشی نشان میدهد که شباهتی بین لباس زنان و مردان پارسی وجود داشته است. زنان پارسی به جز لباس شبیه آنچه ملکه میپوشیده، لباس دیگری نیز داشته اند، پیراهن آنان پوششی ساده، بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه بوده که دامن از زانو به پایین شرابههایی از مچ پا آویزان داشته، علاوه بر اینها زنان پارسی از چادر نیز استفاده میکردند، و آنرا بر روی تن خود میانداختند به طوری که تمام لباسهای زیر را میپوشانید. نقوشی که روی فرش پازیریک که در سیبری پیدا شده و آنرا مربوط به ایران در دوران هخامنشی میدانند، این مطلب را تصدیق میکند زیرا زنانی که بر روی این فرش نقش کرده اند پوششی سر اندر پا چیزی شبیه چادر روی همه پوشاک خود داشته اند.
الذیخلقفسویوالذیقدرفهدی (اعلی2 و 3)
دراینجاتدبیرالهیراتوصیفوربوبیتمطلقهیاورااثباتمیکند. پروردگارتوهمانکسیاست
کهخلقکردیعنیاجزایلازمهرموجودراگرداوریکردوسپسآنراتسویهنمودهوهرجزییرا
دراینجاتدبیرالهیراتوصیفوربوبیتمطلقهیاورااثباتمیکند. پروردگارتوهمانکسیاستکهخلقکردیعنیاجزایلازمهرموجودراگرداوریکردوسپسآنراتسویهنمودهوهرجزییرادربهترینجایشقراردادهاستوبهآنهابهتریننظامراداد . و همانکسکهتقدیرکردپسهدایت موجوداتدراینمسیرمیپردازد. منظور از تقدیر همان اندازه گیری ذات و اجزا و تعیین برنامه های حرکت به سوی آنچه برایش مقدر شده
درس شانزدهم
داستانیازلقمانحکیمدرموردنماز
درحالاتلقماننقلشدهاست که در ابتدای جوانی غلام بود روزی مولایش به او گفت امسال برای من در زمین های مزروعی ام کنجد بکار. لقمان عوض کنجد جو کاشت و محصول را به مولایش عرضه کرد. مولایش گفت مگر من نگفته بودم کنجد بکاری! لقمان گفت چرا مولایش گفت پس چرا جو کاشتی؟ لقمان گفت: جو کاشتم شاید از جو کنجد سبز شود. مولایش گفت چه انسان نادانی هستس تا حال که دیده از جو کنجد سبز شود. لقمان گفت: من دیدم تو گناه و نافرمانی خدا را می کنی و امید رفتن به بهشت را داری با خود گفتم اگر از گناه بهشت حاصل می شود شاید از جو هم کنجد بروید. مولایش گفت تو مرد حکیمی هستی.
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
پیامبر(ص) فرمود: بهترینکارنزدخدانمازاول وقت است انگاه نیکی به پدر و مادر آنگاه جنگ در راه خدا(نهج الفصاحه قصار)
بسم الله الرحمن الرحیم
افحسبتم انما خلقنکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون(المومنون۱۱۵)
انسان موجودی هدفدار: این آیه یکی از زنده ترین دلایل رستاخیز و حساب و جزای اعمال را بیان میکند. اینکه اگر قیامت و معادی در کار نباشد زندگی دنیا و عبث خواهد بود زیرا زندگی این دنیا با تمام مشکلاتی که دارد و با این همه تشکیلات ومقدمات و برنامه هایی که خدا برای آن چیده است اگر صرفا فقط برای همین چند روز باشد بسیار پوچ و بی معنی خواهد بود. از یک سو میبینیم آفرینش فوق العاده اعجاب انگیز است و در این میان تا آنجا که می دانیم انسان کاملترین موجود جهان است. از سوی دیگر میبینیم که این عالی ترین محصول شناخته شده ی عالم هستی در این عمر کوتاه خود از هنگام تولد تا مرگ با مشکلات و سختی ها دست وپنجه نرم میکند. آیا باور کردنی است که هدف این دستگاه بزرگ واین اعجوبه ی خلقت که نامش انسان است همین باشد که چند روزی به این جهان بیاید و عمرش را با رنج سپری کند قدری غذا بخورد لباسی بپوشد بخوابد و بیدار شود وسپس نابود گردد وهمه چیز پایان یابد؟ در این صورت آیا آفرینش بیهوده نیست و آیا هیچ عاقلی این همه تشکیلات را برای هدفی به این کوچکی مهیا میکند؟!(نمونه جلد۱۴صفحه ۳۴۴)
درس پنجم:
ان الذین لا یرجون لقاءنا و رضوا بالحیاة الدنیا واطمانوابها و الذین هم عن ءایاتنا غافلون(یونس-7)
دنیا زود گذر و فریبنده :علی(ع)آن که به حق دنیا را کنار گذاشته بود و زر زیور دنیا هرگز اورا نفریفت.در باره ی دنیا چنین میفریاید((شما را از دنیا بر حذر میدارم.که با هاله ای از خواهش های نفسانی،شیرین و سرسبز مینماید.خود را با نقد بودنش محبوب کرده و کالای اندکش را در دیده جلوه میدهد.در جامه ی ارزو ها خود را مینمایاند،و به فریب ، خویشتن را می آراید.شادمانی و نعمتش بر دوام نیست.واز درد و اندوهش امان نتوان یافت.بسیار فریبنده و ازار دهنده و رنگ به رنگ شونده و زوال یابنده پایان یافتنی و تباه شونده و شکمباره و مردم کش است. ...چه بسیار مردمی که بر دنیا اعتماد کردند.و دنیا دردمندشان گردانید و چه بسیار کسانی که بر او اعتماد کردند و بر زمینشان کوبید؟چه مردم پر ابهتی را که حقیر ساخت و چه مردم پر شوکتی را خوارکرد؟... آیا این است ان چه برای خود برگزیده اید یا بدان اطمینان داشته یا ازمند ان گشته اید؟بد سرایی است برای کسی که به او بد گمان نباشد یا از خطرش بیمی به دل راه ندهد.بدانید و خود میدانید که دنیا را خواهید گذاشت و از ان کوچ خواهید کرد.))
نهج البلاغه،خطبه ی110
تعداد صفحات : 5